↓↓ لینک دانلود و خرید پایین توضیحات↓↓

فرمت فایل: word

(قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحات:10

قسمتی از متن فایل دانلودی:

فرا اخلاق(اخلاق تحليلي)

مطالعات فلسفي مربوط به اخلاق معمولاً به دو حوزه فرعي به نام هاي فرااخلاق و اخلاق هنجاري تقسيم مي شوند. از آنجا که تصور اينها به صورت حوزه هاي جدا از هم ظاهراً در قرن بيستم پديد آمده است، اين مقاله بر بحث هاي جديد تأکيد خواهد داشت.مقاله حاضر مباحث اصلي فرااخلاق و روش هاي اساسي متفاوت براي پرداختن به آنها را ترسيم مي کند.

تمييز بين فرااخلاق و اخلاق هنجاري به دو جهت مسأله اي جدالي است; به دليل مشکلات مربوط به تعريف و به دليل عدم توافق در اينکه اين دو کاملاً مانعهٔ الجمع و مستقل از هم باشند. معهذا فرا اخلاق مي تواند به صورت بررسي فلسفي از ماهيت، توجيه، معقوليت، شرائط صدق و منزلت نظام ها، معيارها، احکام و اصول اخلاقي، صرف نظر از محتواي خاص آنها، توصيف شود. چون فرااخلاق در اين مسير، اخلاق و اصول اخلاقي را موضوع بحث خود قرار مي دهد، گاهي اخلاق "درجه دوم" خوانده مي شود. در مقابل، نتايج و نظريه هاي اخلاق هنجاري، يا اخلاق "درجه اول" خودشان گزاره ها و نظريه هاي اصيل(Substantive) اخلاقي هستند.

اخلاق هنجاري، شامل دفاع فلسفي از مواضع و اصول مربوط به مباحث خاص اخلاقي نظير مجازات مرگ (اعدام)۳، و نيز تنسيق و دفاع از اصول عام و نظريه هاي هنجاري اخلاقي، نظير اشکال مختلف سودگروي، نظريه فضيلت و حقوق، است.

در دهه هاي ۵۰ و ۶۰ قرن بيستم، ديدگاه رايج در دنياي انگليسي زبان اين بود که فلسفه عبارت است از تحليل مفهومي يا زباني.

بدون دقت در جزئيات(Roughly speaking)، بر حسب اين نظريه ما مي توانيم مسائل سنتي فلسفه را تنها از طريق واضح شدن مفاهيم فلسفي مربوط، حل (يا ابطال) کنيم و اين کار هم فقط از طريق واضح شدن معاني يا کاربردهاي واژه هاي مربوط قابل انجام است. بنابراين، در اين مورد خاص ما فقط با توضيح زبان اخلاقي مي توانيم مسائل فرااخلاق را حلّ کنيم.

در طول دوره مذکور، اين مسأله رايج بود که فرااخلاق را عبارت از تحليل زبان اخلاق تعريف کنند و آن را از اخلاق هنجاري بر اين اساس که دومي دعاوي اساسي اخلاقي دارد و فقط به تحليل زبان نمي پردازد، جدا سازند. ازاين رو، ديدگاه رايج اظهار مي داشت که اخلاق هنجاري جزو فلسفه نيست و بيان مي کرد که فرااخلاق از لحاظ اخلاقي خنثي است و هيچ لوازمي براي نظريه اخلاق هنجاري يا باورهاي اخلاقي ما ندارد. (اما نگاه کنيد به Nielsen).

و...