↓↓ لینک دانلود و خرید پایین توضیحات↓↓
فرمت فایل: word
(قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحات:10
قسمتی از متن فایل دانلودی:
گاندي
مهاتما گاندی، سیاستمدار وفیلسوف ونجات بخش کشور بزرگ هند از چنگال استعمار و استثمارانگلستان،در پوربند هند بدنیا آمد، پدرش نایب الحکومه راجه یک بخش از کنی یاوار بود. دورهدبستان را دین شهر گذانید و در شرح حال خود نوشته است: هوش و حافظهام ضعیف بود ونمیتوانستم بدرستی و سهولت درسها را فراگیرم، بعلاوه تنبل هم بودم.
در 13 سالگی درحال تحصیل بود که با دختریازدواج کردو هنوز نوزده سالش نشده بود که چهار فرزند داشت. پس از تحصیلات متوسطه در 1888 بهانگلستان رفت و در شهرلندندررشته حقوق،علوم اجتماعی و سیاسی تحصیل و در 1891 به میهن مراجعت و وکالت کرد. و در 1892 بهآفریقای جنوبی رفت و بکار وکالت پرداخت و بانتشار مجلهای اقدام و حمایت ازهندیان تحت ستم آن ساماننمود. تا این که به هند بازگشت و در 1921 اختیارات کامل کنگره ملی هند را در دستگرفت و از راه مبارزه منفی و تحریم کالاهای انگلیسی و ایجاد اعتصاب غولاستعماررا بلرزه در آورد و در همین زمانبود ( مارس 1922 ) که حکومت به توقیف او عزم کرد. هیچ مقاومتی نکرد و به انتخابوکیل تمایلی نشان نداد و هیچ در مقام دفاع برنیامد. هنگامی کهدادستان او را متهمکرد و گفت به جهت پیامهای خود مسئول شورش سال 1921 است، گاندی با عبارتی پاسخ گفتکه ناگهان به ذورة افتخار و شرافت رسید:
من میل دارم همة آن نکوهشهایدادستانفاضل را که به جهت وقایعبمبئیو مدرس و چوری چاری برگردة من بارکرده است بپذیرم. برای من که بارها در این کار ژرف نظر کردهام و شبان پیاپی در ایناندیشه به خواب رفتهام، غیر ممکن است که خود را از این جرائم شیطانی برکنار بدانم … مدعی العموم فاضل کاملاً حق دارد که میگوید مردی همچو من که مسئوولیت میشناسدمردی که از تعلیم و تربیت بهرة فراوان برده… باید از عواقب همة این اعمال باخبرمیبود من میدانستم که با آتش بازی میکنم و تن به مهلکه دادم، و اگر آزادم گذارندباز به چنین کار بر میخیزم. بامداد امروز چنین احساس کردم که اگر این سخنان را کهاکنون در محضر دادگاه گفتم نگویم در انجام وظیفه کوتاهی کردهام.
من میلداشتم از عنف بپرهیزم. اکنون هم میخواهم از عنف خودداری شود. عدم شدت و عنف نخستیناصل مذهب من است آخرین اصل مذهب من نیز چنین است. اما من باید راهی برمیگزیدم. یابایست به نظامی تن میدادم که به کشور من لطمههای جبران ناپذیر زده، یا تسلیم خطرخشم دیوانهوار مردم میشدم که چون از لبان من برحقیقت آگاهی مییافتند ناچار خیزش میکردند. من میدانم که ملت من گاه سر به دیوانگی نهاد. از این رهگذر سخت متاسفم ولذا من اکنون اینجا هستم و آمادة لبیک و در کمال مسرت حاضر به تسلیم در برابرشدیدترین مجازاتهای آن عمل که به اعتبار قانون جنایت عمدی است و به عقیده منبالاترین وظیفة تمام اهالی کشور است.
و....
مبلغ قابل پرداخت 13,000 تومان
برچسب های مهم