فروشگاه تحقیقات کامپیوتری و مقالات دانشجویی برتر

محل لوگو

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 313
  • بازدید دیروز : 429
  • بازدید کل : 571941

تحقیق درباره مکتب سوداگری (مرکانتيليسم)


تحقیق درباره مکتب سوداگری (مرکانتيليسم)

↓↓ لینک دانلود و خرید پایین توضیحات↓↓

فرمت فایل: word

(قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحات:21

 

 

قسمتی از متن فایل دانلودی:

 

از جمله عواملي که در ظهور انديشه هاي نو در نظام اقتصاد سياسي در آغاز قرن هجدهم تأثير بسيار داشته و بي شک در آرا و انديشه هاي «اسميت» مؤثر بوده است، رواج مکتب سوداگري در قرون قبلي است . ازاين رو مطالعه اين جريان در درک انديشه هاي اقتصادي جديد ضروري به نظر مي رسد. آنچه در ادامه مي آيد، گزيده اي از کتاب «تاريخ عقايد اقتصادي» نوشته دکتر فريدون تفضلي است که به بررسي تاريخي، معرفي مباني نظري و علل زوال اين مکتب مي پردازد.

 

در قرن پانزدهم و آغاز قرن شانزدهم تغييراتي در زمينه اکتشافات بزرگ جغرافيايي و فراهم آمدن امکانات وسيع براي دستيابي به امکانات سرشار و مواد اوليه در غرب فراهم آمد. اين امکانات، قلمرو روابط تجاري را توسعه داد و با بکار گرفتن پول در روابط اقتصادي و کشف ذخاير طلا در نيمکره غربي (يعني قاره آمريکا)، حجم تجارت بين کشورهاي اروپايي با خارج رو به فزوني نهاد. در اين ميان، نياز به منابع مالي فراوان موجب شد تا کشورهاي اروپاي غربي تحصيل فلزهاي گرانبها (طلا و نقره) را به عنوان «سياست ملي» تلقي کنند. کشورهايي که فاقد معادن سرشار طلا بودند و در مستعمراتشان چنين فلزات گرانبهايي موجود نبود، براي گردآوري آنها توجه خود را به اجراي سياستهايي معطوف ساختند که منجر به «تراز بازرگاني مثبت» شود و در اين رابطه چنين ميپنداشتند که هر گاه در يک کشور مقدار کالاي فروخته شده در ظرف يکسال به ديگر کشورها بيشتر از مقدار کالاي خريداري شده از اين کشورها باشد، مازاد اين دو مقدار به صورت طلا (يا ارز) به کشور وارد خواهد شد.به اين ترتيب انگيزه و هدف فعاليت هاي اقتصادي که تا قبل از قرن پانزدهم در اروپا تابع اصول مذهبي و اخلاقي بود، تغيير کرد و به تدريج، مستقل از مدهب و اخلاق، به سوي کسب و تجارت و انباشت ثروت مادي يا فلزات گرانبها مانند طلا و نقره گرايش يافت. بنابراين نظريات مورد قبول جوامع اروپايي نظرياتي بود که در مرحله اول، نظام اقتصادي فئوداليسم را که نسبت به مظاهر اقتصاد نوين اعتنايي نداشت مطرود بداند ، در مرحله دوم «ناسيوناليسم ملي» را توسعه بخشد، در مرحله سوم طلا و نقره را به عنوان تنها منابع ثروت ملي بشناسد و در مرحله چهارم بازرگاني خارجي را مورد اهميت قرار داده و بالاخره سياست توسعه اقتصادي و نظامي را جلوه دهد. مکتبي که پاسخگوي اين احتياجات بود بوسيله متفکران اقتصادي آن عصر به نام مکتب سوداگري يا مرکانتيليسم ناميده شد و طرفداران آن به نام سوداگران يا مرکانتيليستها معروف شدند.

 

مباني نظري مکتب سوداگري

 

طلا و نقره به عنوان منابع ثروت اقتصادي. سوداگران طلا و نقره را بهترين شکل ثروت اقتصادي مي دانستند و تمام قدرت خود را براي بدست آوردن اين فلزات گرانبها صرف مي کردند. آنها معتقد بودند که ثروت و قدرت اقتصادي شرط لازم قدرت سياسي براي تشکيل مستعمرات مي باشد. براي نيل به اين هدف سياستهاي مختلفي را پيشنهاد کردند و معتقد بودند که اين سياستها منجر به تراکم فلزات گرانبها خواهد شد. بطور خلاصه، موضع سوداگران در قبال فلزات گرانبها (طلا و نقره) به منزله ثروت ملي تلقي مي شد و بنابراين تمام فعاليتها براي کسب آن تنظيم ميشد.

و....

 


مبلغ قابل پرداخت 14,000 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

  انتشار : ۶ مرداد ۱۳۹۹               تعداد بازدید : 367

برچسب های مهم

بهترین ها را از ما بخواهید

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما